«بسیاری از آداب و سنن ملی ما ایرانیان بهخصوص جشنها در حال از بین رفتن است یا به بوتهی فراموشی سپرده شده است. در حالی که فرهنگ و ارزشهای خوب گذشتگان، نه تنها میتواند پیامآور صلح، دوستی، همبستگی و حتی شادی باشد و بیم و هراس فردی را از انسانها برهاند و رضایت با هم بودن را نیز فراهم کند، بلکه گنجینههای گرانبهایی از هویت ملی ما ایرانیان نیز محسوب میشوند. پس باید یاد بگیریم که آن چه از گذشتههای دور باقی مانده است و جزء میراث فرهنگی ما میباشد، به هر طریق ممکن باید حفظ و پاسداری شوند»(عبداللهی، 1385: 5). چراکه مهرگان در آیین پیشینیان، یک جشن ملی و مذهبی بوده که بنا به دلایلی متأسفانه امروزه این جشنها رو به فراموشی نهاده و کم کم از تلألو آن ها کاسته شده است. درواقع، تا آن جا که سندها و کتابهای تاریخی گواه است، در دورههای پس از اسلام، تنها جشن مهرگان است که رسمی و شکوهمند برگزار میگردیده.
ابوریحان بیرونی در مورد مهرگان چنین نوشته است: «شانزدهم روز از مهرماه و نامش مهر و اندرین روز افریدون ظفر یافت بر بیوراسب جادو، آنک [آن که] معروف است به «ضحاک» و به کوه دماوند بازداشت و روزها که سپس مهرگان است، همه جشنند بر کردار آنچ [آن چه] از پس نوروز بود و ششم آن مهرگان بزرگ بود و رام روز نام است و بدین دانندش»(بیرونی، التفهیم لأوایل صناعه التنجیم، 1362: 254). این عید مانند دیگر اعیاد بزرگ برای عموم مردم است. از آیین ساسانیان در این روز این بود که به صورت آفتاب بود بر سر میگذاشتند و در این روز برای ایرانیان بازاری برپا میشد»(بیرونی، 1362: 237). «از دیدگاه عمومی و اجتماعی، جشن مهرگان مردمیترین جشن مردم ایرانی نژاد بود. همانند گاهنبارها یکی از فرصتها بود برای ذبح قربانی حیوانی و انجام مراسم دستهجمعی عبادت، نیایش، ولیمه و ضیافت دادن با اغذیه و خوراکیهای موجود در پاییز. در این ضیافتها، میوههای رسیده و آبدار و انواع خشکبار، جای شیر و ماست و پنیر تازه، جشن روزهای نوروز را میگرفت. همانند روزهای نوروزی، دست کم، توانگران و بزرگزادگان به یکدیگر هدیه میدادند»(بویس، 1381: 907-908).
از برگزاری جشن مهرگان، در دورهی غزنویان، آگاهی بیشتری در دست است، ابوالفضل بیهقی از برگزاری جشن مهرگان در زمان سلطان مسعود غزنوی، در سالهای 428، و 429، و 430 ه. ق. که خود شاهد بوده، خبر میدهد. وی مینویسد: «روز یک شنبه، چهارم ذی الحجه سال 428 (ه. ق) به جشن مهرگان نشست و از آفاق مملکت هدیهها که ساخته بودند، پیشکش را در آن وقت بیاورند و اولیاء و حشم نیز بسیار چیز آوردندو شعرا شعر خوتندند و صلت یافتند. پس از شعر، به سر نشاط و شراب و روزی خرم به پایان آمد»(بیهقی، 1324: 697). «ابوالفضل بیهقی، شیوهی برگزاری جشن مهرگان را در روز عرفه بیان میکند: و روز چهارشنبه، نهم ذی الحجه، به جشن مهرگان بهنشست و هدیههای بسیار آوردند و روز عرفه بود. امیر روزه داشت و کس را زهره نبود که پنهان و آشکارا نشاط کردی و دیگر روز عید اضحی کردند»(همان، 735). وی همچنان از مهرگان سال 430 و شرح برگزاری آن سخن میگوید (همان، 790).
«جشن مهرگان، در میان مردم، دارای یکسری آداب و مراسمی بود که با تشریفات فراوان برگزار میشد، قبل از آغاز جشن، خانهتکانی میکردند و لباس نو میپوشیدند و سفرهی الوان میگستردند. کتاب اوستا، آینه، سرمه دان، و گلاب و... به ویژه انار روی آن میچیدند. اگر نوزادی در این روز متولد میشد، اسم او را کلمهای میگذاشتند که واژهی «مهر» در آن باشد»(یاحقی، 1375: 407). «روز جشن سفرهی ویژهای میگسترند که آن را «ودرین»[1] مینامند. اوستا و ادعیهی مخصوص تلاوت میکنند. گوسفند قربانی را در تنور بریان میکنند و در سفره قرار میدهند. گوسفند یا مرغ بریان را «یشته»[2] میکنند، یعنی تقدیس مینمایند و بر آن دعاهایی از اوستا میخوانند»(عبداللهی، 1385: 5). ««ودرین» یا سفرهی ویژهی مهرگان بسیار جالب است، در آن انواع میوههای فصل و گل و ریحان و لرک[3] (نوعی آجیل) و بوهاب خوش مینهند. خوراکهای دیگر عبارتند از : آش، حلوا، نان، سیر و کماج و چیمال.[4] همچنین خوراک ویژهی «دون» درست میکردند که در مراسم مذهبی میپزند و آن، عبارت است از عدس، نخد، لوبیا، شلغم و سیبزمینی که پس از پختن، رسم بود مقداری از آن را بر بام مینهادند که برای اسب مهر ایزد، خوراکی باشد»(همان، 5).
منابع
بیرونی، ابوریحان (1362)؛ «التفهیم لأوایل صناعه التنجیم»، به تصحیح جلال الدین
همایی، تهران: انتشارات بابک.
بیرونی، ابوریحان (1362)؛ «آثارالباقیه»، مترجم: دانا سرشت، تهران: انتشارات امیرکبیر.
بویس، مری (1381)؛ «جشنهای ایرانیان»، مترجم: همایون صنعتی (کرمانی)، مجموعهی مقالات سروش پیرمغان، به کوشش دکتر کتایوین مزداپور، تهران: نشر ثریا.
بیهقی، ابوالفضل (1324)؛ «تاریخ بیهقی»، تصحیح دکتر غنی و دکتر فیاض، تهران: بی تا.
عبداللهی، فرشته (1385)؛ «جشن مهرگان»، مجموعه مقالات، نشریه داخلی، شماره 35، صص4-5
«گرشاسب نامه اسدی»(1354)؛ به اهتمام حبیب یغمایی، کتابخانه طهوری.
ورداود، ابراهیم (1380)؛ «آناهیتا»، به کوشش مرتضی گرجی، تهران، انتشارات ثریا.
یاحقی، محمد جعفر (1375)؛ «فرهنگ اساطیر و اشارات داستانی در ادبیات فارسی»، تهران: انتشارات سروش.
معصومه محمدی سیف
[1] .Vederin
[2]. Yashta
[3] .Lork
[4] . خوراکی که از روغن و خرما و نانی که بههم برآورده و چنگمال کنند.
- ۹۷/۰۷/۳۰